Web Analytics Made Easy - Statcounter

پس از تحولاتی که طی سه ماه گذشته آغاز شد برخی از چهره‌ها و شخصیت‌ها صحبت از گفت‌وگو به میان آوردند. در حالی که نه فقط چهره‌ها و شخصیت‌هایی که در حاکمیت نیستند بلکه بعضا مقاماتی نیز از گفت‌وگو صحبت کرده‌اند. اما واقعیت امر بر این است که تاکنون هیچ علامت و نشانه‌ای وجود ندارد که مبین آن باشد که راه‌حلی به نام راه میانه وجود دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

لذا راه میانه در حقیقت یک خوشبینی و امیدواری بیشتر نیست.

واقعیت امر بر آن است که برخی به‌خصوص چهره‌ها و شخصیت‌های تندروتر هرگونه انعطاف در رفتارشان را مترادف با عقب‌نشینی می‌دانند. بنابراین اگر هم به‌فرض برخی از مقامات و چهره‌ها با اتخاذ راه میانه با گفت‌وگو و ایجاد دیالوگ موافق باشند نگران هستند که موافقت و تمایل آنها به گفت‌وگو به مثابه تسلیم و عقب‌نشینی گرفته شود و در نتیجه مخالفین خود را پیروز احساس کنند. لذا بجز موارد محدود که از گفت‌وگو و دیالوگ صحبت شده بقیه اظهار نظرها یا اساسا به گونه‌ای بوده که در کشور هیچ بحرانی وجود ندارد و همه چیز عادی است و ما در شرایط قبل از این تحولات به سر می‌بریم و یا اینکه بر عکس در حقیقت با توپ و تشر صحبت کرده‌اند و غیر مستقیم گفته‌اند اهل عقب‌نشینی نیستند.

نکته دومی که مبین آن است که راه میانه در حقیقت بن‌بست است و بسته شده این است که در عمل بجز برخی رفتارهای غیر سازنده هیچ رفتاری دیده نمی‌شود. در نهایت نتیجه نیز آن شده که بدون آنکه امیدی به حل آن و آینده آن باشد همچنان ادامه پیدا کرده است. چرا که گام اول را باید حاکمیت و دولت بردارد. لذا بدون اینکه هیچ تغییری به‌وجود نیاید و هیچ اقدام موثری از جانب حاکمیت صورت نگیرد این سوال ساده پیش می‌آید که این اعتراضات و بروز نارضایتی‌ها و به تبع آن مسائل پس از آن به‌خاطر چه بوده است؟

بنابر این اگر قرار باشد که راه‌حلی وجود داشته باشد چه اسم آن میانه‌روی، گفت‌وگو، مصالحه یا هر نام دیگری باشد مستلزم آن است که گام نخست از سوی دولت و مجموعه حاکمیت برداشته شود. منتهی مادام که دولت و مجموعه حاکمیت صورت مساله را قبول ندارد. یعنی قبول ندارند که نارضایتی وجود دارد، این نارضایتی‌هایی وجود دارد. سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و موفقیتی حاصل نشده و بدیهی‌ترین واقعیت‌ها نیز پذیرفته نشود هیچ امیدی به تغییر و تحول و پیشرفت نمی‌تواند وجود داشته باشد.

آنچه که مسلم است امروز جامعه با مشکلاتی روبه‌رو است و محسوس‌ترین این مشکلات که به چشم می‌آید در زندگی و معیشت مردم اثر گذاشته مشکلات اقتصادی است. مشکلاتی که بخشی از اعتراض‌ها و نارضایتی‌ها به دلیل عدم موفقیت و عملکرد درست در این حوزه بوده است. بر عکس اینکه رئیس‌جمهور و دولتمردان بارها وعده‌های اقتصادی پر رنگ و لعابی را مطرح کردند و از حل مشکلات اقتصادی جامعه گفتند امروز می‌بینیم که شرایط به مراتب از گذشته سخت‌تر شده است. لذا اگر می‌خواهند شرایط مقداری تغییر یافته و رو به بهبود برود باید در روندها و عملکردهای خود تجدید نظر کنند و از نخبگان و برنامه‌های درست‌تر و دقیق‌تر برای حل مشکلات موجود استفاده کنند.

بیشتر بخوانید:

صادق زیباکلام: سوخت و مهمات اعتراض ها نارضایتی اجتماعی است/معتقدم با وقوع براندازی بدبخت‌تر می شویم

زیباکلام: صولگرایان معتدل معتقدند برای بقای نظام باید تغییراتی انجام داد زیباکلام پس از احضار به دادسرا منتشر کرد / «توضیح پیرامون آمار کشته‌شدگان رویدادهای اخیر در پست دیروز»

۲۱۲۲۰

کد خبر 1709247

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: تجمعات اعتراضی صادق زیباکلام اغتشاش ناآرامی راه میانه عقب نشینی چهره ها گفت وگو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۶۰۳۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به بی‌بدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!

فیلم سینمایی "بی‌بدن" دنبال زدن تلنگری به خانواده‌هاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسست‌های والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی

فیلم «بی‌بدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.

دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پرونده‌های جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سال‌های 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناک‌ترین قتل‌های چند سال اخیر و در عین حال جنجالی‌ترین پرونده‌ قضایی باشد.

حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!

مروری بر زیرمتن‌های نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌گویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا می‌شد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکل‌گیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟‌ به نظر می‌رسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟

جست‌وجو در شخصیت‌پردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش می‌گذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهم‌ترین اتفاقات رخ داده در بطن خانواده‌اش بی‌خبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمی‌کند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بی‌اراده، تنها شنونده دیالوگ‌های طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانس‌های فیلم، مخاطب را آزار می‌دهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر می‌رسد این شخصیت‌پردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.

در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بی‌مسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش می‌رود که با خبر قتل دخترش مواجه می‌شود.

البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش‌ در بازی‌های انرژیک می‌شناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بی‌بدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد می‌کند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانس‌های بی‌بدن شود.

در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشری‌اش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه می‌کند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانس‌های فیلم پنهان‌کاری او تو ذوق می‌زند و در نهایت زنجیره‌ای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار می‌کند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخش‌های مختلفی از فیلم دیده می‌شود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.

خانواده‌ای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهم‌ترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمی‌گذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بی‌مسئولیتی والدین چه می‌تواند باشد؟

سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آینده‌ای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی می‌کشد، تصمیم به ازدواج مجدد می‌گیرد. لجبازی‌های مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت می‌شود که سرنوشت سروش بی‌شباهت با ارغوان نباشد. به نظر می‌رسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بی‌مسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهم‌تر است و بهای این غرور، خون پسرش است.

ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است،‌ نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛‌ در ظاهر، عملی که مرتکب می‌شود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعله‌ور می‌کند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم می‌شود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناک‌تر است.

بی‌بدن ضد قصاص است؟‌

یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بی‌بدن از قصاص طرفداری می‌کند یا علیه آن است؟‌ تجربه تماشای فیلم‌هایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک می‌کشند، نشان می‌دهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک می‌کند، برای فرد اعدام شده دلسوزی می‌کند؛ آیا این اتفاق در بی‌بدن برای سروش تکرار می‌شود؟

تصاویر دوربین‌های مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش می‌شود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش می‌کند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راه‌ها را برای بخشش می‌بندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمی‌کند و بارها اعلام می‌کند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئله‌ای مهم‌تر بروند و آنهم «گسست‌های درون یک خانواده» است.

 

چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت


یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشان‌تر

اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بی‌بدن توجهات را به خود جلب کرد؛‌ نوید پورفرج و گلاره عباسی.

پورفرج که با بازی در فیلم‌های سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنری‌اش را به رخ کشید، در بی‌بدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پرونده‌هایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.

در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش می‌بینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی می‌کند.

بی‌بدن شباهت‌های زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابه‌لای پرونده‌های قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون می‌کشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار می‌دهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟‌

به نظر می‌رسد که بی‌بدن دنبال زدن تلنگری به خانواده‌هاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسست‌های والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بی‌مسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بی‌گناه هم نیستند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • عفو بین‌الملل جواب شوخی کلوپ را داد! (عکس)‏
  • ببینید/منزل استاد شهریار و یادآوری یک شب‌نشینی باشکوه
  • نارضایتی برخی از تاکسی داران از درخواست معاینه فنی برای خودروی فرسوده هنگام تعویض
  • ریشه‌های نارضایتی‌ها پرستاران؛ اضافه‌کار اجباری بر خلاف قانون
  • نارضایتی تولیدکنندگان در سال جهش تولید با مشارکت مردم
  • جلب رضایت مردم اساس کار مسوولان کردستان است
  • عقب‌نشینی تل‌آویو از شروط خود در توافق پیشنهادی با مقاومت فلسطین
  • جواد خیابانی: هیچ کدام از تیم های بالای جدول شایسته قهرمانی نیستند / فیلم
  • واکنش رسانه اصولگرا به گزارش بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی و موضع گیری زیباکلام
  • نگاهی به بی‌بدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!